Site Graphic >
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
عمل کننده بی بصیرت، مانند رونده در بیراهه است . هر چه تندتر رود، ازمقصد دورتر شود . [امام صادق علیه السلام]
هنر در دستان ما The art is in our hands
|| مدیریت || شناسنامه || پست الکترونیــک ||  RSS  ||
چرا خانمها گریه می کنند؟

Actor28 :: پنج شنبه 86/10/27 ساعت 2:9 صبح

یکی از بزرگترین مشکلاتی که ممکن است برای هر مردی بوجود بیاید، این است که همسرش به دلیل اختلالات هورمونی، شروع به گریه و زاری کند. در دوره های ماهانه که سیستم بدنی خانم ها دستخوش تغییرات هورمونی قرار می گیرد، آنها از نظر احساسی بسیار حساس می شوند، البته نباید تصور کرد که دلیل ناراحتی و بی قراری خانم در یک چنین مواقعی تنها به واسطه اختلالات هورمونی ایجاد می شود و دلیل قانع کننده دیگری در ورای آن وجود ندارد. به هر حال در این شرایط، هر لحظه این امکان وجود دارد که خانم آب های جمع شده در پشت سد را رها کرده و ساعت ها به گریه و زاری بنشیند.

بسته به شرایط روحی و روانی که برای خانم ایجاد می شود، هر نوع عکس العملی از جانب شما به راحتی می تواند شرایط را به طور کامل تغییر داده و آنرا بهبود بخشد. با این کار می توانید خودتان را از یک انفجار احساسی نجات داده و از ایجاد هر گونه بحث و دعوا خودداری نمایید.

هورمون ها

اجازه دهید از همین ابتدا تکلیف شما را در مقابل اختلالات هورونی خانم ها روشن کنیم؛ باید توجه داشته باشید که در هنگام چرخه ماهانه، خانم ها نسبت به همه مسائل حساس تر می شوند و ممکن است به هر دلیلی گریه کنند. اگر احساس کردید که در مورد یک مسئله عکس العمل شدید نشان می دهد نباید به احساسات خشم آلود او دامن بزنید بلکه باید سعی کنید او را آرام کنید و با او اظهار همدردی نمایید. اگر در مورد یک مسئله خاص نظرتان با او یکی نیست، نباید اختلاف نظر خود را صراحتاً بیان کنید. پس از سپری شدن این دوران خودش به مرور زمان متوجه خواهد شد که واکنش نابجا از خود نشان داده و از یک مسئله کوچک برای خودش یک غول بسازد؛ اما به هر حال در آن زمان شما هیچ واکنشی نباید نشان دهید و فقط وارد بازی شده و در تیم او توپ بزنید. اشتباه نکنید: در این دوران با او مدارا کنید تا بعدها پاداشش را فرای آن چیزی که انتظار دارید، دریافت نمایید.

سربه سر گزاشتن
خانم ها از همان سال های ابتدایی زندگی خود به این نتیجه دست پیدا می کنند که مردها در زمان مواجهه با یک خانمی که در حال گریه کردن است، احساس بدی پیدا کرده و راحت نیستند و هر کاری که لازم باشد انجام می هند تا جلوی اشک های خانم را بگیرند. دلیل گریه خانم هر چیزی که باشد: از شنیدن یک داستان بچه گانه که یکی از شخصیت ها در انتهای آن می میرد و یا به خاطر اینکه پدر چیزی را که میخواهد برایش نمی خرد، وقتی متوجه می شود که با گریه می تواند آمال و آرزوهای خود را عملی کند، در مورد نامزد خود نیز همین کار را انجام می دهد تا بتواند به اهدافش دست پیدا کند.
به دلایلی که در بالا به آنها اشاره کردیم، می توان نتیجه گرفت که تشخیص اشک های واقعی و دروغین از یکدیگر کمی مشکل است، به ویژه در مورد ارتباط میان خانم ها و آقایون. به هر حال اگر در اوایل رابطه خود قرار گرفته اید و نمی دانید که چگونه می توانید از صداقت او اطمینان حاصل کنید، باید خودتان را به طریقی از این موقعیت نجات داده و خودتان را از بحث خارج کنید و موضوع دیگری را برای گفتگو به میان بیاورید. این کار تنها واکنشی است که می تواند برای شما تضمین کند که او نه تنها از دست شما ناراحت نمی شود بلکه هیچ احساس بدی نیز نسبت به شما پیدا نخواهد کرد.

احساسات خالص و واقعی
زمانیکه مطمئن شدید ناراحتی همسرتان به خاطر دو مطلب ذکر شده در بالا ایجاد نشده است، می توانید اطمینان پیدا کنید که دلیل اشک هایش ناراحتی واقعی و احساسات ناخوشایند درونی است. خانم ها در مورد شرایط و موقعیت های مختلف بیش از اندازه احساساتی برخورد کرده و واکنش های عاطفی از خود نشان می دهند، به همین دلیل شاید قدری مشکل باشد که بخواهید تشخیص دهید دلیل اصلی ناراحتی همسرتان از کجا نشات می گیرد. تنها راهی که می توانید او را آرام کنید این است که به هر شیوه ای که شده نشان دهید احساسات او را می فهمید و پشتیبان و حامی اش هستید. چه از دست کسی ناراحت باشد (و یا حتی از خود شما) یا در شرایطی قرار گرفته باشد که هیچ کنترلی بر روی آن نداشته و ناامید و درمانده باشد (به عنوان مثال مشکلاتی پیرامون مسائل شغلی) به هر حال برای تخلیه احساسی گریه می کند. در یک چنین موقعیت حساسی او به دنبال یک فرد رویایی نمی گردد که مشکلش را بلافاصله حل کند، فقط نیاز به کمک کسی دارد که برای احساساتش ارزش قائل شود، و پشتیبانی و حمایتی را که او برای رسیدن به موفقیت و حل مشکلات نیاز دارد را از او دریغ نکند.

عصبانیت
خانم ها در مقایسه با آقایون به هنگام عصبانیت گریه می کنند. زمانی که برنامه ریزی هایشان درست از آب در نیاید، به عنوان مثال کارفرما آنها را اخراج کند و یا در مسائل زناشویی دچار مشکل شوند، عصبانیت خود را با اشک ریختن نشان می دهند. در زمان مواجهه با یک چنین شرایطی باید سعی کنید که بر خلاف غریزه خود عمل کنید. به این معنا که به خودتان بقبولانید که هیچ فضایی برای مقابله با خانم وجود ندارد، اگر چنین کاری را انجام دهید، مطمئن باشید که احتمال پیروزیتان در حد صفر است. تنها کاری که باید انجام دهید این است که خودتان را به نهایت غم و غصه او برسانید و بعد هم هر چقدر وقت می خواهد در اختیارش قرار دهید تا بهبود پیدا کند. اگر قصد دارید که با دلیل و منطق او را قانع کنید، باید بگویم که چیزی جز وقت تلف کردن نیست. فقط به او فضای لازم را بدهید تا هر طور که دوست دارد از خود واکنش نشان دهد؛ اما آگاه باشید که: پیش داوری و نصیحت کردن شرایط را دشوار تر کرده و خشم و عصبانیت را طولانی مدت می کند. باید توجه داشته باشید که همیشه باید ابتدا به او اجازه دهید که هر چه در دل دارد، بیرون بریزد، زمانیکه به طور کامل از نظر احساسی تخلیه شد، آنوقت می توانید با حرف های آرام و ملایم، به او آرامش دهید.

خاطرات
شاید آقایون وقت زیادی را روی فکر کردن به مسائلی که در گذشته در زندگی برایشان اتفاق افتاده، صرف نکنند - البته بجز کارهای خطرناکی که در دبیرستان انجام داده اند!- اما خانم ها دارای قدرت بسیار بالایی در به یاد آوردن خاطرات گذشته دارند و می توانند ساعت ها بر روی وقایعی که قبلاً در زندگی برایشان اتفاق افتاده فکر کنند و مانند یک فیلم در ذهن خود آنها را تجسم کرده و مرتباً تکرار نمایند. این خاطرات چه خوب باشند، چه بد، دلیل موجهی برای شروع گریه های یک خانم محسوب می شوند. به هر حال یک چنین امری می تواند دلیل قانع کننده ای دست خانم بدهد که اخلاق و روحیاتش تغییر کند، غم زده شده و مقدمات گریه کردن را برایش فراهم آورد.
اگر متوجه شدید که خانم در حال نگاه کردن آلبوم های عکس قدیمی است و یک جعبه دستمال کاغذی هم در کنار خود گذاشته است، اصلاً نگران نشوید و تصو نکنید که در حال مقایسه کردن شما با خواستگارهای قبلی اش است، سعی کنید به او ملحق شده و سوال کنید که چه چیزی در سرش می گذرد. دست یافتن به عمق افکار او، آن هم زمانیکه در حال مرور خاطرات گذشته است، شاید کمی دشوار باشد، اما بهترین زمانی است که شما می توانید اطلاعات بیشتری در مورد او و گذشته اش بدست بیاورید. با این تکنیک می توانید او را طوری هدایت کنید که اعتراف کند از زندگی فعلیش کاملاً راضی است. بهترین کاری که برای جلوگیری از ایجاد ناراحتی و غم زدگی می توانید انجام دهید، این است که با او صحبت کرده و اجازه دهید تا احساساتش را با شما در میان بگذارد. شاید در زمان انجام یک چنین کاری احساس کنید که در حال شکنجه شدن هستید، اما پس از اینکه او تخلیه روحی شود آنقدر به شما احساس نزدیکی می کند که بدون شک تبدیل به بهترین همسر دنیا خواهد شد.

ایجاد گریه و زاری
شاید مقوله گریه کردن و اشک ریختن برای تعداد بسیار زیادی از آقایون ناخوشایند باشد. همچنین تشخیص دلیل گریه های یک خانم نیز کار دشواری است. شاید در گام اول تصور کنید که هیچ کاری برای آرام کردن او از دستتان بر نمیآید، اما باید بدانید که شما بهترین کسی هستید که می توانید به او کمک کنید. تنها کاری که باید انجام دهید این است که دلیل ناراحتی او را پیدا کرده و با او اظهار همدردی نمایید.

هر کاری که انجام می دهید، هیچ گاه به او نگویید که دلیل ناراحتی و بی قراری او اختلالات هورمونی و پیش قاعدگی است. به هر حال او تقویم دارد و متوجه همه این مسائل می شود برخوردی مناسب داشته باشید تا همه چیز خوب پیش برود.

منبع :مردمان

نوشته های دیگران()

همه چیز درباره افشین قطبی

Actor28 :: دوشنبه 86/10/24 ساعت 2:55 صبح

 عنوان اولین پرسش از افشین قطبی می‌پرسیم که کجا و در چه زمانی به دنیا آمد و چرا از ایران خارج شد و او با آن لهجه شیرینش برای مان می‌گوید: «در بهمن سال 1343 به دنیا آمدم. راستش را بخواهید از خاطرم رفته که در چه محلی به دنیا آمدم، نام مدرسه‌ام هم یادم نیست. 13 ساله بودم، در سال 1356، یک سال پیش از انقلاب به همراه پدرم به کالیفرنیا رفتم. او زندگی جدیدی را در آمریکا آغاز و همسر جدیدی اختیار کرده بود و همین امر باعث شد من هم با او به کالیفرنیا بروم. در یک شهر کوچک در حوالی لس‌آنجلس زندگی‌ام را آغاز کردم.» و پس از آن بر افشین قطبی چه گذشت؟ «اولین ماه‌های حضور در آن جا برایم سخت بود. زبان انگلیسی بلد نبودم اما توانستم در عرض سه ماه زبان انگلیسی را یاد بگیرم، ضمن این‌که هر روز صبح فوتبال هم بازی می‌کردم. فوتبال تو قلب و خونم بود، در ایران هم بازی با بچه‌محل‌ها یادم نمی‌رود، هر روز فوتبال بازی می‌کردیم و علاقه شدیدی به توپ و تور داشتم. در همان اوان در
مدرسه «جونیورهایس‌هود» تحصیل می‌کردم و توانستم تیم فوتبالی در آن مدرسه تشکیل بدهم. ملیت‌های مختلفی در آن مدرسه تحصیل می‌کردند و به همین خاطر اعضای تیم فوتبال این مدرسه هم از کشورهای مختلف بودند. چیزی که یادم می‌آید این‌که در آن جا با فردی آشنا شدم که پدرش ایرانی و مادرش مصری بود. او معلم مدرسه ما بود و یک مدرسه فوتبال هم داشت. یک روز که در حال فوتبال بازی کردن بودم، او را دیدم و آن آشنایی باعث شد روابط‌مان بیشتر از گذشته شود، او مثل یک برادر بزرگ تر برای من شد و مرا در مدرسه فوتبالش ثبت‌نام کرد و من زیرنظر او آموزش دیدم. از همان روزهای اول که به این شکل فوتبال را ادامه دادم، دلم می‌خواست علم فوتبال را یاد بگیرم. دلم می‌خواست بیشتر به جای این‌که فوتبال بازی کنم، فوتبال آموزش بدهم. ضمن این‌که مدرسه معروفی هم داشتیم. در این مدرسه «جان ویت» بازی می‌کرد، در ضمن بگویم که از اواسط دهه هفتاد میلادی آمریکایی‌ها به فوتبال روی‌ آوردند و به سرمایه‌گذاری پرداختند. همان سال‌ها بود که تیم ثروتمند کاسموس آمریکا، بازیکنانی چون پله، بکن‌باوئر و یوهان کرایف را به استخدام خود درآورده بود. در مدرسه فوتبال ما هم بازیکنان خوبی (نوجوانان) از کشورهای مکزیک، ایران، مصر، ژاپن، چین و آفریقا حضور داشتند. به همین خاطر تیم فوتبال مدرسه ما بین‌المللی شد و در مسابقات بین مدارس هم به مقام اول در کالیفرنیا رسید. من آن زمان مربی‌شان بودم. این روند ادامه داشت تا این‌که 17 ساله شدم.»
حضور در دانشگاه
«در 17 سالگی به دانشگاه معروف «یو.سی.ال» رفتم که دانشگاه معتبری است و به نوعی معروف‌ترین دانشگاه کشور آمریکاست و آن سال (1981) سی هزار دانشجو داشت. به آن جا که رفتم، خیلی سریع به عضویت تیم دانشگاه آن جا درآمدم و تنها ایرانی تیم فوتبال آن جا بودم. کوچک‌اندام بودم برعکس دیگر بازیکنان که از اندام‌ تنومندی برخوردار بودند. مربی آلمانی داشتیم که نامش «زیگ ایشلید» بود و بعدها مربی تیم جوانان آمریکا شد و همچنین پنج سال رهبری تیم گالکسی لس‌آنجلس را برعهده گرفت. او فوتبال را خیلی خوب می‌شناخت و من الفبای حرفه‌ای فوتبال را از او آموختم...»
و نقش خانواده؛ آیا مخالف بودند یا موافق؟ «پدر و مادرخوانده‌ام به تشویق من پرداختند، به خصوص مادرخوانده‌ام که برایم خیلی زحمت کشید و در شکل‌گیری شخصیت اجتماعی‌ام خیلی به من کمک کرد. او در ایران دندانپزشک بود.»
و شغل پدر را نگفتید؟ « پدرم در ایران معلم بود. آنها مثل من در ابتدای حضور در آمریکا مشکلاتی داشتند و از طرفی باید حواس شان به من هم می‌بود چرا که سنین 13 تا 18 سالگی برای شکل‌گیری شخصیت یک فرد خیلی مهم است و آموزش باید درست باشد. از طرفی پول زیادی هم نداشتند که امکانات زیادی در اختیارم بگذارند اما تمام تلاش شان را کردند که من به شکل حرفه‌ای فوتبال را ادامه بدهم.»
به طور حتم تلاش زیادی کردی. همین‌طور است؟ «از کودکی و بعد هم نوجوانی سعی‌ام همیشه این بود که روی پای خودم بایستم. از همان روزهای ابتدایی حضور در آمریکا، با این‌که در دبیرستان تحصیل می‌کردم و فوتبال هم بازی می‌کردم، دلم نمی‌خواست پدرم را اذیت کنم و او بیش از حد برایم خرج کند. درک می‌کردم که زندگی در غربت سخت است و من هم باید به عنوان یک عضو از خانواده، خرج خودم را دربیاورم. شاید باورتان نشود، مدتی روزنامه‌فروشی می‌کردم، مدتی هم در خانه مردم باغبانی می‌کردم تا درآمد کمی برای خودم داشته باشم و حداقل خرج خودم را دربیاورم. این چیزها را برای شما بازگو کردم که بگویم زحمت کشیدم تا به اینجا رسیدم. از بچگی برای من همه چیز مهیا نبود. از همان دوران سعی کردم خودم شخصیتم را بسازم. از همان زمان سعی‌ام بر این بود که قدر داشته‌هایم را بدانم. شاید اگر به آسانی به همه‌چیز می‌رسیدم، حالا قدر آن را نمی‌دانستم. من به آسانی به همه‌چیز نرسیدم. آنهایی که به آسانی به چیزی می‌رسند، تنبل بار می‌آیند اما من از کودکی، آدم تنبلی نبودم. تمام سعی‌ام این بود که کار و تلاش کنم و چیزهای جدید یاد بگیرم. در تمام عمرم دوست داشتم پرکار باشم.»

تجربیات خوب از دانشگاه
«از دوران دانشجویی‌ام تجربیات خوبی دارم. تیم فوتبال دانشگاه «یو.سی.ال» به تمام آمریکا سفر و بازی برگزار می‌کرد و من هم با این تیم همراه بودم. مدتی که از حضور من در این تیم گذشت، تصمیم گرفتم در یک مدرسه ورزش، مربیگری فوتبال کنم. از شاگردان هفت، هشت ساله تا سیزده، چهارده ساله داشتم. آنها مرا خیلی دوست داشتند چرا که فوتبال را با هیجان ادامه می‌دادم و به کار مربیگری علاقه وافری داشتم.»
برای‌مان نگفتید دقیقا چه زمانی وارد دانشگاه و سپس فارغ‌التحصیل شدید، همچنین رشته تحصیلی‌تان چه بود؟ «سال 1981 وارد دانشگاه شدم و سال 1986 در رشته مهندسی برق الکترونیک فارغ‌التحصیل شدم. این رشته در دانشگاه
«یو.سی.ال» از اعتبار بالایی برخوردار است. همکلاسی‌های من برای این‌که دروس خود را پاس کنند، روزی هجده تا بیست ساعت درس می‌خواندند چرا که رشته بسیار مشکلی است اما من از آن‌جا که کارهای متفرقه زیادی می‌کردم، ساعات زیادی درس نمی‌خواندم اما سعی می‌کردم درست یاد بگیرم.»
دوستان ایرانی هم داشتید؟ «نه، وقتی که وارد محیط دانشگاه شدم، دوستان ایرانی نداشتم. شاید به همین خاطر لهجه فارسی‌ام کمی تغییر پیدا کرد.»
چه زمانی از پدر و مادر جدا شدید؟
«از همان هفده سالگی، زمانی که وارد دانشگاه شدم. ابتدا در خوابگاه زندگی کردم، دو سال بعد به همراه یکی از دوستانم یک آپارتمان اجاره کردم. بعد از فارغ‌التحصیلی، رشته تحصیلی‌ام را در محیط کاری ادامه ندادم و تصمیم گرفتم به سراغ آرزوهای دوران کودکی‌ام بروم؛ یعنی زمانی که 24 ساله بودم. در سال 1988 تصمیم گرفتم مدرسه فوتبالم را تاسیس کنم. البته بگویم که پس از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه تا تاسیس مدرسه فوتبالم، طی دو سال از فدراسیون فوتبال آمریکا مدرک مربیگری‌ام را دریافت کردم و درس‌های آن را فرا گرفتم.»
از قطبی می‌پرسیم که هدف‌تان از تاسیس مدرسه فوتبال، تنها کسب درآمد بود که می‌گوید: «نه، هدفم این بود که جوان‌ها را آموزش دهم تا
فوتبال بین‌المللی بازی کنم. البته پس از مدتی شاگردانم خیلی زیاد شدند؛ از شش ساله تا نوزده ساله به طور متوسط روزی 160 شاگرد داشتم. پس از مدتی تصمیم گرفتم چند مربی دیگر به مدرسه فوتبالم بیاورم. چند مربی ایتالیایی، هلندی و... این تلاش باعث شد موقعیت خوبی نصیب مدرسه فوتبال من شود و در درازمدت به جز علم فوتبال، با مسائل مدیریتی فوتبال هم آشنا شدم چرا که مدرسه‌ای را اداره می‌کردم که سالی هزار شاگرد داشت. طی این سال‌ها وقتی مدرسه من در لس‌آنجلس به محبوبیت رسید، پای مربیان بزرگ دیگری را به آن‌جا باز کردم؛ مربیانی چون «کوادیانز» که از آژاکس آمستردام هلند او را آوردم و همچنین «بورا میلوتینوویچ» مربی معروف یوگسلاو که سابقه پنج حضور در جام‌جهانی دارد (1986 با مکزیک، 1990 با کاستاریکا، 1994 با آمریکا، 1998 با نیجریه و 2002 با چین). آنها بعدها از دوستان خوب من شدند و کمک‌های بزرگ و تجارب فراوانی از آنها کسب کردم.»
از بورا خاطره‌ای هم دارید؟ «او به من می‌گفت: از تو خوشم می‌آید که در سرزمین آمریکا این‌قدر عشق فوتبالی...» چرا؟ «چون تا پیش از جام‌جهانی 1994 آمریکا، مردم با فوتبال بیگانه بودند. عشق فوتبال در آمریکا زیاد دیده نمی‌شد اما مدرسه من و دوستانم باعث شد در کالیفرنیای آمریکا فوتبال بین‌المللی ارائه بدهیم و افراد زیادی را به سوی فوتبال بکشانیم. شاید باورش مشکل باشد اما تا اوایل دهه نود خیلی از آمریکایی‌ها هیچ علاقه‌ای به فوتبال نشان نمی‌دادند و از آن زمان بود که شاهد بودیم تیم‌ملی آمریکا از سال 1990 در پنج دوره متوالی راهی جام‌جهانی شد. بورا می‌گفت: تو با مدرسه‌ات، در بین اهالی کالیفرنیا انگیزه ایجاد کردی.»
و مدیریت این مدرسه با خودتان بود؟ «بله، به جز آموزش فوتبال، مدیریت آن هم برعهده خودم بود. زحمات زیادی برای آن‌جا کشیدم، حتی گاهی اوقات پشت تراکتور چمن‌زنی می‌نشستم و چمن‌ها را کوتاه می‌کردم. برایم مهم نبود که چه کاری می‌کنم، تنها هدفم این بود که مدرسه‌ام به نام افشین قطبی که بعدها به نام S.S.G.A تغییرنام یافت، هدفمند شود و بازیکن بین‌المللی تحویل دنیای فوتبال دهد.»
از تمام دنیا شاگرد داشتم
از قطبی می‌پرسیم که شاگردان شما همه آمریکایی بودند که می‌گوید: «نه، البته شاید ملیت‌شان آمریکایی بود اما بد نیست بدانید در آمریکا نژادهای مختلفی زندگی می‌کنند؛ اسپانیایی، ایتالیایی، انگلیسی، فرانسوی، چینی، ژاپنی، مکزیکی و آفریقایی که بیشترشان مهاجر هستند اما پس از این‌که مدرسه‌ام به اعتبار قابل‌توجهی دست یافت، اشخاصی که در ‌نقاط گوناگون، کارشان کشف بازیکن بود، برایم از برزیل، آفریقا، مکزیک، آذربایجان و دیگر نقاط دنیا بازیکنانی تا سن 16 سالگی می‌فرستادند و من هم به آموزش آنان می‌پرداختم. از طرفی طی این سال‌ها روابط زیادی با مدرسه‌های فوتبال و باشگاه‌های بزرگ برقرار کرده بودم. آنها هم می‌خواستند حرفه‌ای بازی کنند. از این رو مدرسه فوتبالم طی چند سال جهانی شد... یادم می‌آید که یک بازیکن آمریکایی داشتم به نام «جان اوبراین» که از 14 سالگی به مدرسه من آمد. او را در 16 سالگی به آژاکس فرستادم و مدت هشت سال در آژاکس آمستردام و دو جام‌جهانی هم برای آمریکا بازی کرد. او یکی از بهترین شاگردان من بود، حتی تعدادی از شاگردانم هم به روسیه رفتند و در لیگ آن‌جا بازی کردند. به فورتوناسیتاد هلند چند بازیکن فرستادم و... این روند طی سال‌ها حضور در آمریکا همچنان ادامه داشت و هرگاه بازیکنی را به اروپا می‌فرستادم، احساس درونی خوبی پیدا می‌کردم.» از افشین می‌پرسیم دلیل این کارش چه بود؟ که می‌گوید: «چون آرزوی خودم بود که روزی در لیگ‌های معتبر اروپایی بازی کنم اما هیچ‌وقت موقعیتش پیش نیامد. شاید باورش مشکل باشد. همان‌طور که گفتم هدفم تنها کسب درآمد نبود. شاگردانی داشتم که حتی پولی برای ثبت‌نام در مدرسه‌ام نداشتند، یا خودم هزینه‌های‌شان را تامین می‌کردم یا دوستانی داشتم که هرساله کمکی به مدرسه فوتبال من می‌کردند. می‌دانید چرا؟ چون عشق به فوتبال در چشمان‌شان موج می‌زد؛ درست مثل نوجوانی خودم و من به خوبی با این روحیات آشنا بودم و این مسئله باعث می‌شد انرژی‌ام نسبت به گذشته بیشتر شود. البته جا دارد از کاپیتان گالکسی هم یاد کنم که شاگردم بود. «پیتر وایس» او از ده سالگی در مدرسه من الفبای فوتبال را آموخت، ضمن این‌که در المپیک 2000 سیدنی سه تن از شاگردان من در تیم المپیک آمریکا بودند.
حالا که به فوتبال ایران و به شهرستان‌های کوچک که استعدادهای بزرگی در آنها نهفته است فکر می‌کنم ، احساس می‌کنم تفکر درست و انگیزه درست را به این نوجوانان نمی‌دهیم. کاش می‌شد در ایران هم مدارس بین‌المللی تاسیس می‌شد که برای آینده فوتبال ایران مثمر ثمر خواهد بود. ما باید مارکتینگ‌مان در فوتبال صحیح باشد. آمریکایی‌ها اگر در سال‌های اخیر در قاره خودشان، به مانند مکزیک فوتبال‌شان یک سر و گردن از دیگر کشورهای این قاره بالاتر شد، به خاطر سازماندهی درست‌شان بود. آنها به درستی برنامه‌ریزی کردند و نیروهای خوبی را به فوتبال تحویل دادند تا جایی که در جام‌جهانی 2002 تیم آمریکا جزو هشت تیم برتر دنیا شد یا در جام‌جهانی 1994 اگر با برزیل روبه‌رو نمی‌شد، شاید تا نیمه‌نهایی بالا می‌آمدند در صورتی که مثل ایرانیان اصلا استعداد ندارند، بلکه تنها فوتبال را علمی فراگرفته‌اند.»
و این مدرسه هنوز هم در لس‌آنجلس دایر است؟ «نه، پس از سال 2002 مدرسه فوتبالم را تعطیل کردم چرا که در آن جا نبودم و دیگر نمی‌توانستم بر آن مدیریت داشته باشم. پس از 41سال، مدرسه فوتبالم تعطیل شد.»
حضور در تیم‌ملی
پس از پرآوازه شدن مدرسه فوتبال‌تان، فدراسیون فوتبال آمریکا از شما دعوت کرد. همین طور است؟ «استیوسمپسون که مربی تیم‌ملی آمریکا در جام جهانی 1998 بود، مربی‌ام در دانشگاه «یو.سی‌‌.ال» بود و از همان زمان ارتباط‌مان خیلی قوی شد. او تلاش مرا دوست داشت، از این رو پس از این‌که مربی تیم‌ملی شد، مرا به تیم‌ملی دعوت کرد و من دستیار او شدم اما پس از شکست مقابل ایران در جام‌جهانی 1998 که او استعفا داد، ما هم از تیم آمریکا جدا شدیم.»
رفتن به سئول
و چه شد که سر از کره‌جنوبی درآوردید؟ «طی سال‌های 1992 تا 2001، من سالی یک تا یک ماه و نیم در اروپا می‌گذراندم. بازیکنان خودم را به آن‌جا می‌بردم تا آنان در باشگاه‌های آن‌جا بازی کنند و طی این سال‌ها رابطه‌ام با آژاکس آمستردام بسیار مطلوب بود. آژاکس از دیرباز مدرسه فوتبال معروفی در تمام اروپا داشت و دارد و تفکر ویژه‌ای بر آن حاکم است. بازیکنان معروفی از این مدرسه به سراسر دنیا معرفی شده‌اند که نمونه‌اش ترکیب اصلی تیم‌ملی هلند در دو جام‌جهانی 1974 و 1978 بود و ستاره بی‌بدیل آنان یوهان کرایف که مادرش رختشوی باشگاه بود و بعدها نام پسرش را در مدرسه فوتبال آژاکس نوشت.»
کرایف را می‌شناختی؟ «او وقتی مربی بارسلون بود، به آمستردام آمد تا با آژاکس در لیگ باشگاه‌های اروپا بازی کند. من به آن بازی دعوت شدم. پس از بازی به رختکن بارسلونا رفتم و با او حرف زدم. به او گفتم زمانی که در کاسموس بازی می‌کردی و من 14 ساله بودم، بازی‌هایت را از نزدیک تماشا می‌کردم، در همان رختکن توسط مسئولان آژاکس به او معرفی شدم و باب آشنایی‌مان از آن‌جا باز شد.»

و در ادامه؟
«این رفت‌و‌آمدها به هلند باعث شد با مربیان بزرگ آن‌جا آشنا شوم. همچنین از سال 1997 من به همراه بورا میلوتینوویچ توانستیم مشخصات فوتبالیست‌ها را از لحاظ قوای بدنی، تکنیک و تاکتیک‌پذیری به رایانه انتقال دهیم و برنامه‌ریزی کنیم و به صورت تصویری به بازیکنان آموزش دهیم. همین امر باعث شد هلندی‌ها از آن استقبال کنند. به نوعی تکنولوژی را به فوتبال انتقال دادیم. در این نرم‌افزار کامپیوتری نام من هم ثبت شد و از آن‌جا بود که خیلی‌ از مربیان اروپایی با نام افشین قطبی آشنا شدند، به ویژه «گاس هیدینک» هلندی... هیدینک زمانی که به کره‌جنوبی رفت، به من پیشنهاد داد که دستیارش شوم. هیدینک از سال 2001 مربی کره‌جنوبی شد و همان‌طور که می‌دانید در جام‌جهانی 2002 تیم کره، چهارم شد.
پس از جام‌جهانی 2002 من دوباره به آمریکا بازگشتم و این بار به عنوان دستیار استیو سمپسون، در گالکسی لس‌آنجلس کار کردم. این روند ادامه داشت تا این‌که «دیک ادووکات» هلندی در سال 2005 مربی هلند شد و من و «پیم وربیک» بار دیگر دستیار او شدیم. (خواننده محترم گاس هیدینک و دیک ادووکات از مربیان معتبر هلندی هستند. هیدینک در جام‌جهانی 1998 با تیم‌ملی هلند به مقام چهارم جهان دست یافت و ادووکات در جام‌جهانی 1994 مربی هلند بوده، همچنین در جام‌جهانی 2002. ضمن این‌که ادووکات در سال 1988 آیندهوون را قهرمان لیگ اروپا کرد.) پس از جام‌جهانی 2006 هم که با وربیک رهبری کره را برعهده گرفتیم و پس از سومی آسیا، از آن تیم بیرون آمدیم.»
شش حضور متوالی
از قطبی می‌پرسیم چرا کره‌جنوبی در شش دوره متوالی جام‌جهانی، همیشه یک پای ثابت جام‌جهانی بوده، اما هیچ‌وقت جام ملت‌ها را جدی نمی‌گیرد و هیچ قهرمانی در کارنامه خود ندارد؟ که می‌گوید: «برای کره‌ای‌ها جام‌جهانی خیلی مهم است. برای آنان شاید فوتبال زیاد مهم نباشد و مثل ایرانی‌ها زیاد عشق فوتبال نباشند اما وقتی تیم کشورشان به جام‌جهانی می‌رود، کره‌ای‌ها به خاطر نام کره، فوتبال را دنبال می‌کنند. ضمن این‌که رییس فدراسیون فوتبال آنها «دکتر چون»، اندیشه‌های نویی را به فوتبال کره منتقل کرده است.
او مردی متفکر است و صاحب اندیشه‌های جدید که از کره یک فوتبال بین‌المللی ساخته است. سعی او این بوده که همیشه کره در جام‌جهانی با تمام قوا حضور داشته باشد و در جام ملت‌های آسیا با ترکیبی جوان‌تر روانه رقابت‌ها ‌شود، یعنی همیشه این‌طور بوده است. ضمن این‌که پول خوبی را هم به فوتبال کره تزریق کرده است.»
بازگشت پس از سی سال
«از سال 1356 که از ایران خارج شدم، دیگر به ایران نیامدم تا سال 1386، درست سی سال. البته قرار بود پارسال با کره برای رقابت‌های مقدماتی جام‌جهانی به ایران بیایم، اما از آن‌جا که پاسپورت ایرانی نداشتم، نتوانستم به ایران بیایم.»
از قطبی می‌پرسیم پس از علی پروین که از او در ورزشگاه‌ها با نام «سلطان» یاد می‌کردند، دیگر طی این سال‌ها هیچ مربی نتوانست به مانند شما در دل هواداران پرطرفدارترین تیم ایران، جایگاهی برای خود به دست بیاورد اما طرفداران پرسپولیس از شما به عنوان «امپراطور» یاد می‌کنند. دلیلش چه بود؟ «اولا که آنها متوجه شدند من پس از سی سال به خاطر پول به ایران نیامدم. با توجه به گذشته‌ای که از خودم گفتم، دلتنگی‌ نسبت به سرزمین مادری باعث شد به ایران بیایم. من ایران و ایرانی‌ها را دوست دارم، ضمن این‌که از معدود مربیان ایرانی بودم که توانستم در میادین بین‌المللی موفق باشم و در سه جام‌جهانی حضور داشته باشم و همچنین اخلاق و رفتارم طوری بود که توانستم در دل هواداران جای بگیرم... من همینم که می‌بینید، رک و صریح و حرفم را به راحتی می‌زنم؛ بدون رودربایستی و آخرین دلیلش هم نتیجه‌های اخیر پرسپولیس بود.»
به هر حال پس از سی سال جرقه‌ای به ذهن‌تان رسید که به ایران بیایید. از آن لحظه برای‌مان بگویید. «من دوستی ایرانی در لس‌آنجلس دارم که به فوتبال ایران علاقه زیادی دارد. او دائم به من می‌گفت که تو می‌توانی به فوتبال ایران کمک کنی. چرا به ایران نمی‌روی؟ از طرفی هرچه که سن آدم بیشتر می‌شود، دوست دارد به وطنش بازگردد؛ به جایی که به دنیا آمده و دوست دارد پیش اقوامش برگردد. به هر حال جرقه اصلی‌ را دوستم داریوش زد که تشویقم کرد به ایران بیایم.
همچنین دلم می‌خواست با توجه به تجربیاتم به ایران بیایم و از لحاظ سازماندهی به فوتبال ایران کمک کنم. امیدوارم که بتوانم چنین کاری را انجام دهم، گرچه به زمان نیاز دارم.
از روزی که به ایران آمدم، خونم گرم شده، نفسم گرم شده، احساس مردم ایران را در هیچ جای دنیا نمی‌توانید ببینید، میوه‌های ایرانی، غذاهای ایرانی. دلم برای همه آنها تنگ شده بود.»
منبع:دوستان نت

نوشته های دیگران()

ازدواج در ضرب ‌المثل ‌های جهان .ezdeva

Actor28 :: دوشنبه 86/10/24 ساعت 2:19 صبح

ازدواج در ضرب ‌المثل ‌های جهان .ezdevaj
1-هنگام ازدواج بیشتر با گوش هایت مشورت کن تا با چشم هایت. (ضرب المثل آلمانی)
2 - مردی که به خاطر”پول” زن می گیرد، به نوکری می رود. (ضرب المثل فرانسوی)
?- لیاقت داماد، به قدرت بازوی اوست. (ضرب المثل چینی)
?- زنی سعادتمند است که مطیع ”شوهر” باشد. (ضرب المثل یونانی)
5- زن عاقل با داماد ”بی پول” خوب می سازد. (ضرب المثل انگلیسی)
6- زن مطیع فرمانروای قلب شوهر است. (ضرب المثل انگلیسی)
7- زن و شوهر اگر یکدیگر را بخواهند در کلبه ی خرابه هم زندگی می کنند. (ضرب المثل آلمانی)
8 - داماد زشت و با شخصیت به از داماد خوش صورت و بی لیاقت. (ضرب المثل لهستانی)
9- دختر عاقل، جوان فقیر را به پیرمرد ثروتمند ترجیح می دهد. (ضرب المثل ایتالیایی)
10 -داماد که نشدی از یک شب شادمانی و عمری بداخلاقی محروم گشته ای.(ضرب المثل فرانسوی)
11- دو نوع زن وجود دارد؛ با یکی ثروتمند می شوی و با دیگری فقیر. (ضرب المثل ایتالیایی)
12- در موقع خرید پارچه حاشیه آن را خوب نگاه کن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقیق کن. (ضرب المثل آذربایجانی)
13- برا ی یافتن زن می ارزد که یک کفش بیشتر پاره کنی. (ضرب المثل چینی)
14- تاک را از خاک خوب و دختر را از مادر خوب و اصیل انتخاب کن. (ضرب المثل چینی)
15- اگر خواستی اختیار شوهرت را در دست بگیری اختیار شکمش را در دست بگیر. (ضرب المثل اسپانیایی)
16- اگر زنی خواست که تو به خاطر پول همسرش شوی با او ازدواج کن اما پولت را از او دور نگه دار. (ضرب المثل ترکی)
17- ازدواج مقدس ترین قراردادها محسوب می شود. (ماری آمپر)
18- ازدواج مثل یک هندوانه است که گاهی خوب می شود و گاهی هم بسیار بد. (ضرب المثل اسپانیایی)
19- ازدواج، زودش اشتباهی بزرگ و دیرش اشتباه بزرگتری است. (ضرب المثل فرانسوی)
20- ازدواج کردن وازدواج نکردن هر دو موجب پشیمانی است. (سقراط)
21- ازدواج مثل اجرای یک نقشه جنگی است که اگر در آن فقط یک اشتباه صورت بگیرد جبرانش غیر ممکن خواهد بود. (بورنز)
22- ازدواجی که به خاطر پول صورت گیرد، برای پول هم از بین می رود. (رولاند)
23- ازدواج همیشه به عشق پایان داده است. (ناپلئون)
24- اگر کسی در انتخاب همسرش دقت نکند، دو نفر را بدبخت کرده است. (محمد حجازی)
25- انتخاب پدر و مادر دست خود انسان نیست، ولی می توانیم مادر شوهر و مادر زنمان را خودمان انتخاب کنیم. (خانم پرل باک)
26- با زنی ازدواج کنید که اگر ”مرد” بود، بهترین دوست شما می شد. (بردون)
27- با همسر خود مثل یک کتاب رفتار کنید و فصل های خسته کننده او را اصلاً نخوانید. (سونی اسمارت)
28- برای یک زندگی سعادتمندانه، مرد باید ”کر” باشد و زن ”لال”. (سروانتس)
29- ازدواج بیشتر از رفتن به جنگ”شجاعت”می خواهد. (کریستین)
30- تا یک سال بعد از ازدواج، مرد و زن زشتی های یکدیگر را نمی بینند. (اسمایلز)
31- پیش از ازدواج چشم هایتان را باز کنید و بعد از ازدواج آنها را روی هم بگذارید. (فرانکلین)
32- خانه بدون زن، گورستان است. (بالزاک)
33- تنها علاج عشق، ازدواج است. (آرت بوخوالد)
34- ازدواج پیوندی است که از درختی به درخت دیگر بزنند، اگر خوب گرفت هر دو ”زنده” می شوند و اگر ”بد” شد هر دو می میرند. (سعید نفیسی)
3?- ازدواج عبارتست از سه هفته آشنایی، سه ماه عاشقی، سه سال جنگ و سی سال تحمل! (تن)
36- شوهر ”مغز” خانه است و زن ”قلب” آن. (سیریوس)
37- عشق، سپیده دم ازدواج است و ازدواج شامگاه عشق. (بالزاک)
38- قبل از ازدواج درباره تربیت اطفال شش نظریه داشتم، اما حالا شش فرزند دارم و دارای هیچ نظریه ای نیستم. (لرد لوچستر)
39- مردانی که می کوشند زن ها را درک کنند، فقط موفق می شوند با آنها ازدواج کنند. (بن بیکر)
40- با ازدواج، مرد روی گذشته اش خط می کشد و زن روی آینده اش. (سینکالویس)
41- خوشحالی های واقعی بعد از ازدواج به دست می آید. (پاستور)
42- ازدواج کنید، به هر وسیله ای که می توانید. زیرا اگر زن خوبی گیرتان آمد بسیار خوشبخت خواهید شد و اگر گرفتار یک همسر بد شوید فیلسوف بزرگی می شوید. (سقراط)
43- قبل از رفتن به جنگ یکی دو بار و پیش از رفتن به خواستگاری سه بار برای خودت دعا کن. (یکی از دانشمندان لهستانی)
44- مطیع مرد باشید تا او شما را بپرستد. (کارول بیکر)
45- من تنها با مردی ازدواج می کنم که عتیقه شناس باشد تا هر چه پیرتر شدم، برای او عزیزتر باشم. (آگاتا کریستی)
46- هر چه متأهلان بیشتر شوند، جنایت ها کمتر خواهد شد. (ولتر)
47- هیچ چیز غرور مرد را به اندازه ی شادی همسرش بالا نمی برد، چون همیشه آن را مربوط به خودش می داند. (جانسون)
48- زن ترجیح می دهد با مردی ازدواج کند که زندگی خوبی نداشته باشد، اما نمی تواند مردی را که شنونده خوبی نیست، تحمل کند. (کینهابارد)
49- اصل و نسب مرد وقتی مشخص می شود که آنها بر سر مسائل کوچک با هم مشکل پیدا می کنند. (شاو)
50- وقتی برای عروسی ات خیلی هزینه کنی، مهمان هایت را یک شب خوشحال می کنی و خودت را عمری ناراحت ! (روزنامه نگار ایرلندی)
51 – هیچ زنی در راه رضای خدا با مرد ازدواج نمی کند. (ضرب المثل اسکاتلندی)
52 – با قرض اگر داماد شدی با خنده خداحافظی کن. (ضرب المثل آلمانی)
53 – تا ازدواج نکرده ای نمی توانی درباره ی آن اظهار نظر کنی. (شارل بودلر)
54 – دوام ازدواج یک قسمت روی محبت است و نُه قسمتش روی گذشت از خطا. (ضرب المثل اسکاتلندی)
55 – ازدواج پدیده ای است برای تکامل مرد. (مثل سانسکریت)
56 – زناشویی غصه های خیالی و موهوم را به غصه نقد و موجود تبدیل می کند. (ضرب المثل آلمانی)
57 – ازدواج قرارداد دو نفره ای است که در همه دنیا اعتبار دارد. (مارک تواین)
58 – ازدواج مجموعه ای ازمزه هاست هم تلخی و شوری دارد. هم تندی و ترشی و شیرینی و بی مزگی. (ولتر)
59 – تا ازدواج نکرده ای نمی توانی درباره آن اظهار نظر کنی. (شارل بودلر)

نوشته های دیگران()

مراحل تکامل عشق

Actor28 :: جمعه 86/10/21 ساعت 2:35 صبح

عشـق مـیـان دو فـرد طــی چنـــدین مرحله متفاوت تکامل می یـابد که به مـنـظور بــقای عشق هر کدام ازاین مراحل اهمیت خاص خود را دارد این مراحل شامل:
مجذوب شدن، دل ربایی، هوس (اشتیاق مفرط)، صمیمیت و تعهد است:

1- مرحله مجذوب شدن:
واکنــش مـثـبـت نسـبت به یک شخص است که خود به دو مرحله تقسیم بندی میگردد:

* مجذوب شدن فیزیکی :
هنگامــی روی مــــی دهد که جـسم شمـا نــــسبت به یک شخص از خود واکنش نشان میدهد. واکنشهایی همچون: افزایش ضربان قلب، افزایش درجه حرارت بدن، تعریق کف دستها و دلهرگی. این مرحله سطحی ترین و ابتدایی ترین مرحله عشق میباشد اما در عین حال یکی از قدرتمند ترین عوامل است.
* مجذوب شدن عاطفی :
هنگامی که اوضاع و احوال مساعد و مطلوب باشد شکل می گیرد. پس از آنکه شما از لحاظ فیزیکی مجذوب شخصی گردید سپس باب گفتگو را با وی خواهید گشود و اگر متوجه شدید که اشتراکاتی با یکدیگر دارید از قبیل سرگرمیها، طرز تفکر، ایدئولوژی، شغل، تحصیلات، علایق و دیگر زمینه های مشترک سپس از لحاظ احساسی مجذوب یکدیگر خواهید گشت.
همچنین مجذوب شدن از لحاظ عاطفی حتی میتواند در فقدان مجذوب شدن از لحاظ فیزیکی نیز به وقوع به پیوندد. در این صورت پیوند و رابطه مستحکم تری ممکن است میان دو فرد ملاقات کننده پدید آید. زیرا پیش داوریها و پیش فرضهای مبتنی بر ظاهر فیزیکی دیگر وجود نخواهند داشت.
2-دل ربایی:
در اصل به عمل تلاش برای تاثیرگذاری و جلب توجه و نظر فردی دیگر توسط توجه متقابل و اهدای هدایا و غیره اطلاق میگردد. دل ربایی نیز شامل دو قسمت است:
دل ربایی خودخواهانه و دل ربایی غیر خودخواهانه و با خلوص نیت.
* دل ربایی خود خواهانه :*
هنگامی روی میدهد که شما اقدام به اعمال رمانتیک می زنید صرفا بمنظور منفعت شخصی خودتان. مانند هدیه دادن برای تحت تاثیر قرار دادن شریک خود. در واقع شما دل ربایی را بعنوان یک آلت و به عنوان معامله بکار می برید.
* دل ربایی خالصانه : * هنگامی روی میدهد که شما تنها برای دلخوشی و لذت شریکتان دست به اعمال رمانتیک می زنید. شما نیز تنها از خوشحالی و لذت شریک خود ابراز خوشنودی می کنید.
دل ربایی (و یا عشق) خودخواهانه خیلی زود به سردی گراییده و زایل میگردد. اما دل ربایی ( و یا عشق) عاری از هر گونه خودخواهی تداوم خواهد یافت. از آنجایی که دل ربایی و رمانتیک بودن یک عمل می باشد بسیاری از افراد که مدت زیادی را با یکدیگر گذرانده اند آن را به دست فراموشی می سپارند اما با تلاش آگاهانه قادر خواهند بود شعله های آن را مجددا افروخته سازند.
3- مرحله هوس (اشتیاق مفرط:)
آرزوی داشتن فردی، تا آن حد که جدایی از آن فرد غیر ممکن می گردد. این هنگامی است که رابطه احساسی مبدل به رابطه فیزیکی می گردد. این مرحله بسیار حائز اهمیت است. این مرحله لحظه ای است که رابطه به یک دو راهی منشعب می گردد که دو فرد می باید یکی از آن دو راه را برای ادامه مسیر برگزینند: یک راه که به تباهی می انجامد و مسیر دیگر که به مرحله والاتر منتهی می گردد.
4- مرحله صمیمیت:
به یک ارتباط تنگاتنگ و بسیار نزدیک اطلاق می گردد. دو فرد افکار، عقاید، احساسات و رویاه هایشان را با یکدیگر قسمت میکنند. در یک صمیمیت حقیقی چیزی برای پنهان ساختن از یکدیگر وجود نخواهد داشت. صمیمیت یک پدیده ناگهانی نبوده بلکه یک روند تدریجی و پیش رونده می باشد که هیچگاه متوقف نمی گردد. هرگاه صمیمیت در یک رابطه وجود نداشته باشد ممکن است آن رابطه برای مدتی دوام بیاورد اما همیشگی نخواهد بود.
5- مرحله تعهد:
به التزام برای صادقت و وفادار ماندن به همسر خود در سراسر سختیها و خوشی های زندگی اطلاق میگردد. اگر شما قادر بوده اید تا این مرحله از عشق پیشروی کنید پس چرا می خواهید به همه چیز پشت پا بزنید؟ به حرف یکدیگر گوش دهید، با هم سازش کنید و به خاطر داشته باشید که برای دستیابی به این مرحله از موفقیت مسیر دشواری را پیموده اید. بنابراین قدر جایگاه خود را بدانید.

نوشته های دیگران()

یوگا چیست؟

Actor28 :: چهارشنبه 86/10/19 ساعت 2:9 صبح

یوگا چیست؟

لغت یوگا بمعنای اتحاد است. یوگا شکلی از ورزش میباشد که بر پایه اعتقادی بنـا شـده اسـت کـه بـدن و تنـفـس ارتـبـاط تـنـگاتنگی با ذهن و فکر دارند. باکنترل تنفس و نـگاه داشـتـن بدن در وضعیتهای ثابت یا همان آساناس یوگا ایجاد توازن(هارمونی) می کند. بهرحال یوگا سحر و جادو نیست. یوگی ها (اساتید یـوگـا) قادر به ناپـدیـد شدن و یا بـلـنـد شـدن از روی سـطح زمـیـن نیستنـد. امـا آنها میتوانند کارهای غیر عادی و شـگفت آور مـتـعـددی هـمچـون نـگاهـداشتن نفسهایشان برای سـاعـتـها و یـا کند کردن ضربان قلبشان به منظور تقلید حالت مرگ، انجام دهند.

نوشته های دیگران()

بهترین روش در دست گرفتن کنترل بعد ...

Actor28 :: چهارشنبه 86/10/19 ساعت 2:7 صبح

بهترین روش در دست گرفتن کنترل بعد از شنیدن خبر بد:

دکتر دن نوهارت (Dan Neuharth) روانپزشک و نویسنده کتابهای بسیار مفید خودشناسی میگوید: هنگامی که خبر بدی را میشنویم، بدن وارد حالت وحشت شدید و جنون آمیز شده و همه چیز در آن سرعت میگیرد. او میگوید که بهترین روش در دست گرفتن کنترل در چنین لحظات سرسام آوری، متوقف شدن، نگاه کردن و گوش دادن است.

نوشته های دیگران()

افزایش سرعت اینترنت

Actor28 :: چهارشنبه 86/10/19 ساعت 2:0 صبح


امروز قصد داریم ترفند جالبی را به شما معرفی کنم . که با انجام آن بدون شک بر سرعت اینترنت شما به طرز قابل توجهی افزوده خواهد شد.
برای افزایش سرعت اینترنت به عدد 921 ، ابتدا روی my computer کلیک راست کرده و گزینه properties را انتخاب کنید. حالا از زبانه Hardware ، کلید device manager را کلیک کنید. در سمت چپ device manager ، روی modems دابل کلیک کنید و بر روی مودمی که با آن connect میشوید کلیک راست کنید و گزینه properties را انتخاب کنید .
حال در برگه Advanced و در قسمت Extra settingd عبارت AT&FX را تایپ و ok کنید.
حالا به control panelو زبانه Network and Internet Connectionsرفته .سپس گزینه Network Connections را انتخاب کنید .
حال روی گزینه ای که به اینترنت متصل می شوید کلیک راست کرده وارد properties شوید.
از صفحه باز شده گزینه configure را انتخاب کنید . سپس گزینه maximum speed را به 921600 تغییر داده و ok کنید .


نوشته های دیگران()

تا به حال به این فکر کردید که چرا به ماه عسل ....

Actor28 :: چهارشنبه 86/10/19 ساعت 1:55 صبح

تا به حال به این فکر کردید که چرا به ماه عسل میگویند ماه عسل و چیز دیگری نمی گویند؟

از این قرار است که در کشور بابل در چهار هزار سال پیش رسمی وجود داشته است که بر اساس آن یک ماه پس از مراسم عروسی ، پدر عروس برای دامادش یک نوع نوشیدنی شیرین که از عسل درست شده بود تهیه می کرده ، آنها این ماه را ماه عسل می گفتند . امروزه این اصطلاح را برای ماه نخست ازدواج بکار میبرند.


نوشته های دیگران()

چگونه از درس خواندن نتیجه بهتری بگیریم ؟

Actor28 :: سه شنبه 86/10/18 ساعت 4:0 صبح

چگونه از درس خواندن نتیجه بهتری بگیریم ؟

آمار نشان داده که ذهن انسان در زمان های کوتاه و مکرر بسیار متمرکزتر از زمان های طولانی عمل می کند. بنابراین حتی اگر فقط ده دقیقه برای درس خواندن فرصت دارید، آن را به فواصل زمانی کوتاهتر تقسیم کنید. همچنین بهتر است پس از هر ده دقیقه درس خواندن به خودتان استراحت بدهید.
نکاتی برای دستیابی به نتیجه دلخواه در امتحانات، ارائه روش هایی بسیار ساده در بالا بردن سرعت یادگیری، حفظ کردن و مطالعه.
در فواصل زمانی کوتاه اما پیوسته درس بخوانید
آمار نشان داده که ذهن انسان در زمان های کوتاه و مکرر بسیار متمرکزتر از زمان های طولانی عمل می کند. بنابراین حتی اگر فقط ده دقیقه برای درس خواندن فرصت دارید، آن را به فواصل زمانی کوتاهتر تقسیم کنید. همچنین بهتر است پس از هر ده دقیقه درس خواندن به خودتان استراحت بدهید.
از آنجا که مغز انسان به منظور ساخت پروتئین و تجدید نیرو به زمان نیازمند است، این روش کارایی بسیاری دارد. زمان استراحت به مغز فرصت جذب آموخته ها را می دهد، در مقابل درس خواندن برای مدت زمان طولانی نه تنها کسالت آور است، بلکه باعث خستگی، ایجاد استرس و گیج شدن می شود، در نتیجه قدرت یادگیری را کاهش می دهد.
با خیالی آسوده استراحت کنید
اگر زمان شما اجازه می دهد به منظور تجدید قوا، یک روز کامل را به استراحت بگذرانید. با این کار ممکن است احساس عذاب وجدان کنید و مرتبا با خود بگوئید : باید امروز را هم درس می خواندم و زمان گرانبهایی را که به استراحت تخصیص داده اید، با استرس سپری کنید. اما همانطور که در بالا اشاره شد، فراموش نکنید که در حالت استرس مغز اطلاعات جدید را جذب نمی کند. یک روز را به فراغت بگذرانید و احساس بدی از درس نخواندن خود نداشته باشید.
وضعیت جسمی خود را در نظر بگیرید
در زمان هایی که خسته، عصبانی ، حواس پرت و شتاب زده هستید درس نخوانید. زمانی که مغز انسان در حالت آرامش است، مانند یک اسفنج اطلاعات را جذب می کند، برعکس زمانی که استرس دارید، تلاش شما برای یادگیری بی فایده است، زیرا در چنین حالتی مغز اطلاعات را دفع می کند. هیچگاه در زمانی که فکر شما به چیزهای دیگری مشغول است، خود را مجبور به درس خواندن و یادگیری نکنید، این کار چیزی جز اتلاف وقت نیست.
درس ها را در همان روز مرور کنید
زمانی که چیز جدیدی یاد می گیرید، سعی کنید در همان روز نکات مهمش را دوره کنید. با گذشت چند روز، برای یادآوری آن مطالب به تلاش بیشتری نیاز خواهید داشت. به هر حال یک مرور سریع در انتهای روز، باعث ماندگاری بیشتر در مغز و یادآوری آسانتر مطالب خواهد بود.
مرحله به مرحله پیش بروید
ممکن است باور نداشته باشید که همیشه از کل به جزء و از بزرگ به کوچک رسیدن ، روش کارایی در امر یادگیری در سنین مختلف است. در زمان درس خواندن ابتدا سعی کنید یک درک کلی از مطلب داشته باشید سپس وارد جزئیات شوید، با این روش امکان موفقیت شما بیشتر می شود.
محیطی مناسب برای درس خواندن فراهم کنید
همیشه فراهم کردن محیط مناسب برای درس خواندن را در اولویت اول قرار دهید. به طور مثال اگر به سکوت احتیاج دارید، تمام سعی تان را برای ایجاد یک مکان دور از سر و صدا برای موفقیت در درس خواندن ، به کار بگیرید.
میزان خستگی مغزتان را در نظر داشته باشید
کاملا طبیعی است که گاهی مغز انسان در اثر خستگی، مطالب را فراموش می کند، این امر هرگز بدان معنا نیست که شما آدم کودنی هستید، به جای عصبانی شدن، سعی کنید چنین حالتی را پیش بینی کنید و با آن کنار بیایید.
تصور کنید که مغز شما لایه های اطلاعات را به ترتیب روی هم می چیند، با قرار گرفتن اطلاعات جدید در سطوح بالا، اطلاعات لایه های پایین تر کهنه شده و به آسانی قابل دسترس نخواهند بود، بنابراین به فراخوانی شما دیرتر جواب می دهند، مرور کردن تنها روش جلوگیری از چنین پیشامدی است.
با برنامه ریزی مناسب، درس خواندن را به عادت تبدیل کنید
عموما اگر ساعات مشخصی از روز را برای درس خواندن برنامه ریزی کنید، خیلی زود به آن عادت خواهید کرد. بدون تخصیص ساعات مشخصی از روز، ممکن است هیچگاه وقت درس خواندن پیش نیاید. یک روش مناسب برای این کار یادداشت کردن زمان در دفتر روزانه است، درست مثل اینکه از پزشک وقت گرفته اید، مثلا در دفتر یادداشت خود بنویسید : 2 تا 4 بعد از ظهر? درس خواندن
هدف داشته باشید
یکی از دلایل اصلی که باعث می شود افراد به اهداف خود نرسند این است که معمولا آنها را دست نیافتنی می پندارند. در صورتی که با برنامه ریزی و مدیریت صحییح می توان به کلیه اهداف خود دست یافت.
کافی است سعی کنید فرق بین اهداف کوتاه مدت و بلند مدت خود را دریابید، اهداف بلند مدت را مانند یک رویا در ذهن بپرورانید و نگه دارید، در عین حال فعالیت های روزانه زندگی را به اهداف کوتاه مدت اختصاص دهید.
ناامیدی دشمن یادگیری است
افرادی که دائما خود را به دلیل کندی در یادگیری سرزنش می کنند، حتی اگر پیشرفتی مناسب و قوه یادگیری بالایی داشته باشند، همواره در استرس به سر می برند. در مقابل افرادی که به خود و سرعت یادگیری شان اطمینان دارند، حتی اگر از هوش و استعداد کمتری نسبت به گروه قبل برخوردار باشند، نتیجه کارشان بهتر است، زیرا این افراد انرژی خود را صرف نگرانی و حساسیت های بی مورد نکرده ، آهسته و پیوسته پیش می روند.


نوشته های دیگران()

همه چیز در مورد اکستازی:

Actor28 :: سه شنبه 86/10/18 ساعت 3:29 صبح

همه چیز در مورد اکستازی:

آنچه که از جمع‌بندی تعاریف متعدد کجرفتاری برمی‌آید این است که به طورکلی رفتار انحرافی رفتاری است که به گونه مستقیم یا غیرمستقیم قوانین و هنجارها را نقض‌کند که شامل هرنوع قوانین رسمی و نوشته شده و هنجارهای اخلاقی جامعه می‌شود.طبق این تعریف مصرف قرصهای اکستاسی را می‌توان از انواع رفتارهای انحرافی برشمرد .اکستاسی مخدر جدیدی است که به دنبال مصرف آن شعور ، آگاهی و روان فرد مختل شده ، آستانه تحریک پذیری روانی او را پائین می‌آورد و بر قدرت سنجش واقعیت اثرمی‌گذارد و فرد را مستعد جنون می‌کند .
ایجاد اعتماد به نفس بالا و شهامت و همچنین رفع ممنوعیتهای اخلاقی در فرد که از نتایج مصرف این داروهای توهم‌‌زا است فرد می‌تواند منشأ رفتارهای پرخطر و انحرافی بسیارزیادی در مصرف کنندگان آن باشد .برای مثال مصرف این دارو با ایجاد بی‌پروایی ، رفتارهای جنسی محافظت نشده و مکرر به دنبال خواهد داشت و در نتیجه ارتباط نزدیکی میان مصرف این مواد روان‌گردان و ابتلا به ایدز و همچنین بیماریهای مقاربتی می‌توان یافت .از طرف دیگر طبق آمار ??درصد مصرف کنندگان اکستاسی بعدها به مواد دیگری مانند ماری‌جوانا ، آنفتامین ، کوکائین و هروئین روی آورده‌اند .


گرایش به این ماده مخدر خصوصاً سالهای اخیر افزایش چشمگیری داشته است که در صورت ادامه این روند آثار جبران ناپذیری در جامعه باقی خواهد گذاشت به همین دلیل بسیاری از کشورها مبارزه جدی با این ماده خطرناک را آغاز کرده‌اند .برای مثال در کشورهای آمریکا و انگلستان مبارزات جدی با این پدیده آغاز شده مشاهده آن مداخلات جدی پلیس و مراجع قانونی را به همراه دارد .به طور کلی در تمام کشورهای عضو سازمان ملل از جمله ایران مصرف مواد روان گردان جرم است و هرچند در قانون مبارزه با مواد مخدر ایران نامی از اکستاسی نیست اما مصرف آن غیرقانونی است و در صورت دستگیری فرد مصرف کننده یا توزیع کننده آنها این فرد به دادگاه انقلاب ارجاع می‌شود و در این موارد حکم تعزیر صادر می‌شود .با وجود با توجه به رشد بی‌رویه این ماده خطرناک در جامعه ما فعالیتهای انجام شده برای مبارزه با آن ناکافی به نظر می‌رسد به ویژه اینکه به دلیل عدم اطلاع رسانی صحیح در این زمینه عموم جامعه اطلاعات درست و کاملی از این پدیده ندارند .


و این عدم آگاهی صحیح مهمترین عواملی است که باعث می‌شود تبلیغات کاذب فروشندگان این مواد منجر به گرایش جوانان به آن شود .در این پژوهش به دلایل زیادی از جمله نبود کتاب و متن معتبر و قابل استناد ، کمبود آگاهی عمومی و اطلاعات خام در این زمینه ، همچنین پنهان بودن این اعتیاد و عدم قابلیت شناسایی معتادین آن و همچنین عدم توانایی و دانش کافی محقق امکان پرداخت علمی به این مسئله وجود نداشت . در این تحقیق تنها از مقالات و اطلاعات مختصر و نه چندان قابل استناد موجود در منابع اینترنتی و همچنین تعداد محدودی پرسشنامه استفاده شده است .با توجه به همه این مسائل د راین تحقیق صرفاً تلاش در جهت جمع‌آوری اطلاعات زمینه و پایه‌ای بوده است تا شاید بتواند راهگشای تحقیقات وسیعتری در این زمینه باشد.

?اکستاسی چیست؟
MDMA یا ? و ? متیلن‌دی‌اکسی‌مت‌آمفتامین که به نامهای اکستاسی ، اکستازی ، XTC ، E , X هم معروف است نوعی جدیدی از مواد مخدر است که به دلیل ایجاد احساس نشاط فراوان امروز در میان محافل جوانان جذابیتی خاص پیدا کرده است این مواد توهم‌زا که در اشکال متنوع داروئی عرضه می‌شود بر مغز اثر گذاشته و تصاویر آن را مخلوط می‌کند.اکستاسی خالص پودری سفید شامل کریستالهای ریز است . از این پودر بوی کپک به مشام می‌رسد . در صورت وجود ناخالصی اکستاسی به رنگهای قرمز و قهوه‌ای نیز دیده می‌شود. این ماده به اشکال قرص خوراکی و جویدنی ، کپسول ، پودر استنشاقی ، برچسبهای پوستی و مواد تدخینی و تزریقی موجود است .میزان ماده مخدر در هر قرص از ? تا ???میلی‌گرم متفاوت است که این میزان بر سرعت و شدت و همچنین مدت زمان ماندگاری اثر ماده تأثیر می‌گذارد . ناخالصیهایی که به قرص افزوده می‌شود شامل مواد شیمیایی‌ای است که غالباً خاصیت تحریک کننده و فعال‌کننده سیستم عصبی را دارند . به علت سهولت ساختاری این مواد به طوریکه امکان تهیه آن در لابراتورهای داخلی نیز وجود دارد خطر وجود مواد اضافی خطرناک و ترکیبات کشنده در آن بالاست .با بلعیدن قرصهای حاوی این مواد اثرات آن پس از ?? تا ?? دقیقه ظاهرشده و ? تا ? ساعت اثرات آن در یک حد حفظ شد ه و بعد افت می‌کند و از ? تا ?? ساعت اثرات آن باقیست. این قرصها به علت تأثیرات خاصی که دارند در میان جوانان با نامهای مختلف شناخته می‌شوند مانند قرصهای شادی یا قرص عشق (LOVE PILL ) ، قرص فراری ، قرص انرژی‌زا ، دیسکو بیسکویت ، قهوه‌ای بزرگ ، دنیس شیطونه و ?حالت بعد از مصرف این مواد را اصطلاحاً سفر یا trip می‌گویند کلمه اکستاسی در گذشته برای سرمستی عارفان و خاصه شاعران به کار می‌رفته است .قرصهای موجود در بازار ایران در قالب طرحها و مارکهای مختلفی عرضه می‌شوند که برخی از آنها عبارتند از : دلفین ، لنگر ، صلیب سرخ ، رنو ، سان شاین ، سوپر من ، هوندا ، امگا ، پلیکان ، لاو ، مرسدس ، میتسوبیشی و ?

?تاریخچه اکس:
اکستاسی نخستین بار در سال ???? توسط شرکت داروسازی ? مرک ? (Merck ) در آلمان ساخته شد و به عنوان داروی ضد اشتها و لاغری به ثبت رسید اما درآن زمان وارد بازار نشد و استفاده از آن تا اواخر دهه ???? به تعویق افتاد . در این زمان اکستاسی به عنوان درمان اختلالات روانی و عاطفی توسط پزشکان و روان‌پزشکان معرفی شد و در سال ???? در دسترس متقاضیان قرارگرفت . به ویژه این دارو جهت استفاده سربازان آلمانی در جنگ جهانی اول به کاررفت که بعدها با شناخته شدن آثار مخرب و خطرات روحی بسیار زیاد آن از چرخه مصرف خارج‌شد . طی این مدت قربانیان و تلفات زیادی برجای گذاشت . در این باره معروف است که می‌گویند: ? سربازان آلمانی را دوباره قربانی کردند . یک بار وقتی مجبورشان کردند برای فتح دنیا سینه‌هاشان را آماج گلوله کنند و یکبار وقتی برای درمان آسیبهای روانی جنگ ، آنها را به خوردن داروهای توهم‌زا واداشتند داروهایی که می‌توانست هراس شبهای جنگ و فریادهای همسنگرهای زخمی را از یاد ببرد و در مقابل چنان نشاطی را به بیماران جنگی بدهد که انگار هرگز گرفتار جنگ و خونریزی نشده‌اند .?
به هر حال بعد از مشخص شدن آثارسؤ مصرف قرصهای اکستاسی تولید و توزیع و مصرف آنها غیرقانونی اعلام شد. سال ???? دولت آمریکا مصرف این ماده را ممنوع کرد و در سال ???? مطالعات انجام‌شده روی حیوانات آزمایشگاهی آثار مخرب اکستاسی را روی سیستم عصبی نشان داد .در سالهای اخیر مصرف آن در آمریکا در پارتیهای شبانه مرسوم به ریو افزایش یافته است و در کشور ما نیز در پدیده‌ای مشابه به نام اکس‌پارتی مصرف آن دچار افزایش گشته است.


نوشته های دیگران()

<      1   2   3   4   5      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مگه میشه
خنده های تو
کاش مـی شــــــــــــــــد
آفتاب نگاهت
وقتی خورشید
تومثه یه آسمونی
به شما نمی رسم من
من می گم
اگه دستم برسه به آسمون
برای تو
دوستت خواهم داشت
جاودانه
بذار باور کنم
برگرد به زندگی من
خواب من
[همه عناوین(208)][عناوین آرشیوشده]

About Us!
هنر در دستان  ما          The art is in our hands
Actor28
ورود شما را به این وبلاگ خوش آمد عرض می کنم.امیدوارم مطالب این وبلاگ مورد استفاده ای شما قرار گیرد .نقطه نظرات خود را برای بهبود وبلاگ مطرح نمایید.متشکرم.دوستان عزیز در پایین صفحه فرم عضویت در وبلا گ گذاشته شده که می توانید عضو شوید.گزینه اول:نام شخصی گزینه دوم: نام کاربری گزینه سوم:ایمیل آدرس گزینه 4 و 5 تکرار پسورد که باید شش حرف باشد. فرم ایمیل به مدیر وبلاگ هم در وبلاگ گذاشته شده که می توانید از آن برای ارتباط با مدیر وبلا گ استفاده نمایید. با تشکر
Link to Us!

هنر در دستان  ما          The art is in our hands

Hit
مجوع بازدیدها: 128458 بازدید

امروز: 75 بازدید

دیروز: 24 بازدید

Day Links
عمو بهرام و دایی علی
جشنواره بین المللی فیلم فجر [2]
جشنواره بین المللی تئاتر فجر
خانه ای هنرمندان ایران [97]
خانه سینمای ایران
خانه سینماگران جوان
خبرگزاری سینما ایران
بزرگترین وبلاگ سینمایی ایران [141]
هنر و موسیقی [106]
پدر گرافیک ایران [17]
بهرام رادان [2]
سینما ما [5]
باشگاه خبرنگاران جوان [79]
تئاتر ما [1]
شبکه گرافیک ایران [40]
[آرشیو(44)]


Notes subjects


اشعار گوناگون[48] . دا نستنیها[45] . خانه وخانواده[34] . ترفندهای اینترنت و رایانه[12] . اخبار موسیقی و سینما[12] . بیو گرافی گوناگون[7] . از دل افروز ترین روز جهان، خاطره ای با من هست. به شما ارزانی : .

Archive


نوشته های آذر 1386
نوشته های دی 1386
نوشته های بهمن 1386
نوشته های اسفند 1386
نوشته های فروردین 1387
نوشته های بهمن 1387
نوشته های تیر 1388
نوشته های مهر 1388
نوشته های فروردین 1389
نوشته های خرداد 1389

links
سایت های دانشگاه های علوم پزشکی کشور
سایت انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران
اولین شبکه طراحان گرافیک ایران
گروه گرافیک و چاپ عفراوی
انیمیشن
ایران کاریکاتور
سایت پرتو
مرکز بازار سنجی پارسیان
سا یت سینمای مستند ایران
بنیاد آفرینش های هنری نیاوران
مرکز اطلاعات هنرمندان ایران
سایت تخصصی سینمای ایران
انجمن موسیقی ایران
سایت ایرانیان فیلم
پا یگاه تاریخ و تمدن ایران
پایگاه اطلاع رسانی علوم ارتباطات ایران
مجموعه فرهنگی و هنری تهران
فرهنگ و هنر
انجمن تخصصی آریا تیمز
انیمیشن نظر
مجله رنگ
کارت تبریک
سایت رسمی سازمان تربیت بدنی
سایت رسمی کمیته ملی المپک
فدراسیون فوتبال ایران
پایگاه اطلاع رسانی نمایشگاه ها
سازمان سنجش آموزش کشور
سایت اطلاع رسانی آزمون دانشگاه آزاد اسلامی
دانشکده صدا وسیما
دانشگاه هنر
دانشگاه پیام نور
دانشگاه جامع علمی کاربردی
دانشگاه آزاد اسلامی
دانشگاه تربیت معلم
نوین گرافیک
ایران انیمیشن
انیمیشن امروز
گرافیک کامپیوتری ایران
سایت اختصاصی استاد شکیبا
موزه هنرهای معاصر
شرکت فرهنگی و هنری دل آواز
وب سایت رسمی میدیا فرج نژاد
انجمن تخصصی بانوان

LOGO LISTS




In yahoo

یــــاهـو

کدهای جاوا وبلاگ

قالب وبلاگ

My music

Submit mail

 


ساعت فلش

تصویر روز

مجله تخصصی موسیقی - مجله موسیقی ایرانیان

www.shereno.com
نام کاربری :
کلمه عبور :
Powered By :JustPersian
فرم عضویت
نام شما :
نام کاربری :
ایمیل :
کلمه عبور :
تکرار کلمه عبور :
Powered By :JustPersian
نام کاربری :
ایمیل :
نام :
ایمیل :
متن پیام :
Powered By :JustPersian
< head >

مترجم سایت