Site Graphic >
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ناز خود بگذار و کبر از سر به در آر و گور خود را به یاد آر . [نهج البلاغه]
هنر در دستان ما The art is in our hands
|| مدیریت || شناسنامه || پست الکترونیــک ||  RSS  ||
بیو گرافی محمد رضا گلزار

Actor28 :: جمعه 87/3/31 ساعت 2:40 صبح

متولد 1354 ، فارغ التحصیل رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه آزاد اسلامی.
قبل از اینکه به سینما بیاید، نوازنده بود و به عنوان گیتاریست با گروه آریان همکاری می کرد. آشنایی اتفاقی اش با ایرج قادری باعث می شود تا در فیلم « سام و نرگس » بازی کند. از آن به بعد در فیلمهای « زمانه »، « بالای شهر، پایین شهر » و « شام آخر » بازی کرد که فیلم آخری زودتر از دیگر فیلمهایش به نمایش درآمد. محمدرضا گلزار در سال 1381 در فیلمهای « بوتیک » و « چشمان سیاه » بازی و سال 1382 را با بازی در فیلم « 13 گربه روی شیروانی » آغاز کرد. شاید کسی باور نمی کرد که گلزار هم بتواند خوب بازی کند. اما او در فیلم « بوتیک » نشان داد که اگر بخواهد می تواند بازیگر موفقی باشد. سام و نرگس (ایرج قادری، 1378 )، زمانه (حمیدرضا صلاحمند، 1379 )، بالای شهر، پایین شهر (اکبر خامین، 1380 )، شام آخر (فریدون جیرانی، 1380 )، بوتیک (حمید نعمت الله، 1381 )، چشمان سیاه (ایرج قادری، 1381 )، زهر عسل (ابراهیم شیبانی، 1381 )، 13 گربه روی شیروانی (علی اکبر عبدالعلی زاده، 1382 )، کما (آرش معیریان، 1382 )،گل یخ (کیومرث پوراحمد، 1383 )، آتش بس (کیومرث پوراحمد، 1383 )، شام عروسی (کیومرث پوراحمد، 1383 )، تله (سیروس الوند، 1385 ).


نوشته های دیگران()

عشق پروانه ها

Actor28 :: یکشنبه 87/3/5 ساعت 12:17 صبح

یک پروانه عاشق یک فیلسوف شد که داشت کتابی درباره عشق می نوشت. یه روز پروانه گفت که به محیت احتیاج دارد، و فیلسوف یک فصل به کتابش اضافه کرد در باب اقسام محبت. یک روز دیگر پروانه اشک می ریخت و فیلسوف یک فصل جدید نوشت درباره فوائد اشک... یک روز پروانه لب به سخن گشود و از مرد گله ای کرد و فیلسوفه بیانیه قرایی در تبرئه خودش به کتاب اضافه کرد... دست آخر یک روز پروانه دلشکسته شد و رفت و مرد فصل آخر کتابش را با عنوان بی وفایی پروانه ها نوشت و هرگز نفهمید که یک پروانه گاهی باید کلمات عاشقانه بشنود، گاهی احتیاج دارد به دست هایی که در سکوت اشکش را پاک کند، گاهی باید کمی شکوه کند! و مرد هرگز نفهمید که عشق واقعی در قلب پروانه بود و در اشک هایش و در شکوه های کودکانه اش....
پروانه به جای دیگری سفر کرد و آدم های دیگری را عاشق کرد و هیچ کس با خواندن کتاب مرد عاشق نشد....

 


نوشته های دیگران()

اگر باشی محبت روزگاری تازه خواهد یافت

Actor28 :: سه شنبه 87/2/10 ساعت 1:45 صبح

اگر باشی محبت روزگاری تازه خواهد یافت
زمین در گردشش با تو مداری تازه خواهد یافت
دل من نیز با تو بعد آن پاییز طولانی

دوباره چون گذشته بهاری تازه خواهد یافت

درخت یادگاری باز هم بالنده خواهد شد
که عشق از کنده ما روزگاری تازه خواهد یافت
دهانت جوجه هایش را پریدن گر بیاموزد
کلام از لهجه تو اعتباری تازه خواهد یافت
از اینسان که من و تو از تفاهم عشق می سازیم
از اینسان عشق ورزی هم قراری تازه خواهد یافت

من و تو عشق را گسترده تر خواهیم کرد آری
که نوع عاشقان از ما تباری تازه خواهد یافت
تو خوب مطلقی من خوبها را با تو می سنجم
بدین سان بعد از این خوبی عیاری تازه خواهد یافت
جهان پیر این دلگیر هم با تو کنار تو
به چشم خسته ام نقش و نگاری تازه خواهد یافت


نوشته های دیگران()

از کجا شروع کنم ؟

Actor28 :: سه شنبه 87/2/10 ساعت 1:11 صبح

Where do I begin ?
از کجا شروع کنم ؟

To tell the story of how great a love can be
برای گفتن داستانی که نهایت بزرگی عشق را نشان میدهد.

The sweet love story that is older than the sea
داستانی شیرین از عشق که عمرش از دریاها نیز بیشتر است.

The simple truth about the love she brings to me
حقیقتی ساده درباره عشقی که او به من هدیه کرد.

Where do I start ?
از کجا شروع کنم ؟

With her first hello
با اولین سلامش

She gave a meaning to this empty world of mine
معنای جدیدی به جهان پوچ من داد.

There will never be another love , another time
که در آن هیچ تکرار و علاقه دیگری نبود.

She came into my life and made the living fine
او به زندگی من پا گذاشت و آن را شیرین کرد.

She fills my heart …
او قلب مرا پر کرد ...

With very special things
او قلب مرا با چیزهای خاص پر کرد.

With angle songs , with wild imaginings
با آواز فرشته ها ، با تصوراتی حاصل از اشتیاق و علاقه زیاد.

She fills my soul with so much love
و روح مرا با انبوهی از عشق پر کرد.

That anywhere I go , I am never lonely with her along
برای همین هر کجا که بروم تنها نخواهم ماند.

Who can be lonely ?!
با وجود همراهی او چه کسی تنها خواهد ماند ؟!

I reach for her hand It is always there
و هر وقت در جستجوی دستان او باشم او در کنار من است.

How long does it last ?
چه مدت ممکن است از این عشق گذشته باشد ؟

Can love be measured by the hours in a day ?
آیا می توان عشق را اندازه ساعات روز اندازه گرفت ؟

I have no answer now But this much I can say …
من هم اکنون هیچ جوابی ندارم اما همین قدر می توانم بگویم که ...

I know I will need her till the stars all burn away
می دانم به او احتیاج دارم تا زمانی که ستاره ها می درخشند.

And she will be there
و او آنجاست.


نوشته های دیگران()

زمزمه هایی برای تو

Actor28 :: جمعه 87/2/6 ساعت 1:59 صبح

دلم بیسکوییت مادری می خواهد
با چای شیرین
هوای وطن دارد دلم
سرد است و هوای دربند به سرم زده
و به سرم زده که با خیال تخت
بنشینم با تو
که بی خیال آسمانی که بالاست
و زمینی که زیر تخت است
به کودکیم برگردم
به کوچه دبستان
و ستاره ها را بشمارم از یک تا...
تا تقلب کنم از روی دست تو
آفتاب مهتاب چند رنگه ؟
سرخ و سفید هفت رنگه .


دلم بیسکوییت مادری می خواهد
با چای شیرین
و تو که روبرویم بنشینی
با بوی نان سنگک تازه
و خورشیدی در سینی روز
و تو که دوباره
دقیقه ها را به عقب برگردانی
ماه را
بر پیشانی شب بگذاری
و چشم بگذاری بر حواس پرتی من
و من از تو بپرسم
آفتاب مهتاب چند رنگه ؟
و تو با لبهایی خندان
دوچرخه را روی جک بگذاری
و بگویی
سرخ و سفید هفت رنگه !


نوشته های دیگران()

چند نکته برای دوست داشتن

Actor28 :: جمعه 87/2/6 ساعت 1:55 صبح

اول : دوست داشتن زیادی ... حسودی میاره .... حسودی زیادی مشکل بوجود میاره ... مشکلات زیادی امراض زیاد تری بوجود میآورد پس سعی کن هرکی رو به اندازه دوست داشته باشی نه بیشتر.

دوم: اگر کسی رو آنقدر دوست داشتی که مجبور شدی بندازیش توی قفس ... واسش بهترین قفس رو تهیه کن . نه کمترینش رو.

سوم: اگر کسی خیلی دوستت دارد و هر کاری کردی بد دید ... و دیدش بجای خوب به بدی کشیده شد فقط برایش دلیل قانع کننده نیار برایش عشقت رو بیار تا با عشقت به یقیین برسه.

مراقب افکارت باش آنها به گفتار تبدیل می شوند.
مراقب گفتارت باش آنها به کردار تبدیل می شوند.
مراقب کردارت باش آنها به عادات تبدیل می شوند.
مراقب عاداتت باش آنها به شخصیت تبدیل می شوند.
مراقب شخصیتت باش آن سرنوشتت خواهد شد.


نوشته های دیگران()

گریه ...

Actor28 :: جمعه 87/2/6 ساعت 1:24 صبح

باید بگریم
در آسمان چشمانم باید به دنبال ابرهای باران زایی بگردم تا امیدم را به گریستن از دست ندهم. اگر نتوانم بگریم پس دیگر چرا باید چشمانی داشته باشم که ببینند.
در دنیائی که زندگی می کنم کمتر چیزی را در آن می یابم که خداوند آن را آفریده باشد هر آنچه هست من و همه آنها که ناخدای این روزگار دون هستند آفریده اند. من باید بگریم آیا کسی هست من را یاری کند؟!
می ترسم خزان امیدم زودتر از فصل تابستان برسد و من که هنور در بهار رؤیای آینده ای کم بی نورتر هستم چرا باید این قدر زود به سردی بگرایم.
روزی و روزگاری ماهی بود که هر چه چاق تر می شد چشمهای بیشتری را معطوف به خود می داشت تا آنجا که دایره گردونش پر شد و رفت رو به لاغری، دیگر کسی برایش افسوس نخورد، آنقدر باریک شد که از چشمها ناپدید شد و حالا باید به دنبالش بگردی. راستی چشمان شما اشک میریزند؟ چه خوب!
بچه که بودم حرفهائی می خواستم بزنم که الان می زنم و این حرفها را هزار سال بعد نیز خواهم گفت درست مثل سالهای پر از پائیز زندگیم که بارها از این حرفها زده ام ولی چه سود؟ هیچ! هیچ! به آن خدائی که می پرستید در آنچه می گویم نه حرف تازه ای است و نه سود اندکی.
چقدر آنها که توانی برای اشک ریختن ندارند سردند و زردند و تاریک و سیاهند و خاموش و کثیفند و زالوی و زاعند. حرفهایش زوزه گرگ است و لبخند هاشان مکر روباه و چشمانشان به جغد می ماند. بیچاره جغد!.
من باید گریه کنم و الا دیگر گریه را از یاد خواهم برد حتی دم مرگ هم نخواهم گریست حتی آنزمان که برایم می گریند من مات و خشک بی روح و یخ با نگاه بسته تنها زل می زنم به آینده آتشی که نور ندارد و تنها می سوزاند.
چه زیبا بود اگر باز می گشتم هنوز فرصت هست باید به خود تکانی داد و باید دستی بر کنده زانو زد باید یا علی گفت باید خورشید فرو رفته در غروب ناامیدی را بیرون کشید و به او دستور داد که باید دوباره بتابد. آهای خورشید تو باید بتابی تو برای من خلق شده ای اگر برای من نتابی پس برو، نیا، تباش، هیچ نتاب بر هیچ کس بر هیچ چیز. یکی بیاید دهانم را بگیرد که فرط سردی، اندیشه دارد یخ می زند حرفهائی که همه جنون است نکند الان بمیرم!
قطره اشکی آمد خوش آمد کجا بودی عزیز من چرا اینقدر دیر؟ کو بقیه؟ نکند تنها تو آمده باشی آها؟ تنها آمدی؟ چرا تنها؟ قبل ترها وقتی بارشت شروع می شد امان نمی داد، نوشتن را مختل می کرد ولی حالا آنقدر کوچکی که حتی نمی چکی؟ چکه کن چکه کن گونه ام را ببوس از لبان فرود بیا بریز بر دامانم بریز! تو را بخدا اینقدر کم نباش من باید بگریم این که گریه نیست آب چشم است شاید در چشمانم چیزی رفته باشد؟! من باید بگریم و الا خواهم مرد.

نوشته های دیگران()

کعبه ی پوشالی

Actor28 :: جمعه 87/2/6 ساعت 1:11 صبح

نرگس باغچه ی تنهایی

این ترنم می کرد :

که مگر آن عاشق . آنکه عشقش شهری است

که در آن دست هر کودک ده ساله هم شاخه ی معرفتی است

این ندا داد نکرد : تاشقایق هست زندگی باید کرد

آن شقایق هم مرد

باغبان بعد از آن

شاید آبادی من ناکجا آباد است

دست هر کودک این آبادی شاخه ی خشک شقایق باشد

قبله ی کوچک ما

کعبه ای پوشالی است

که طلا زینت آن

بت پرستان گردش

ای مسلمان خدا آنجا نیست

او درون قفسی است با کبوترهایش

آن چراغی که دگر بی رمق از سوسو شد

آخرین قاصدک است

این قفس باز کنید تا خداوند به پرواز آید

جای او آنجایی است که به چشم و دل تو نزدیک است

درقفس می میرد

با کبوترهایش

با قشنگی هایش

شاعر : وحید الوندی


نوشته های دیگران()

مرگ بی صدا...

Actor28 :: جمعه 87/2/6 ساعت 12:55 صبح

مرگ بیصدا:
بعد یه عمری تنهایی، تو دفتر انتظار رو در دلم بستی
وقتی هنوز در دنیا نبودم تو با نازت در دلم نشستی
تورو میبینم مست مستم اگرچه دلم اهل باده نیست
خودم رو تنها میبینم اگرچه دلم تک سوار جاده نیست
اگر تو پیشم نباشی و من جدا از تو تنهای تنها باشم
مثل گریه روان و جاری، مثل دست باد بیصدا باشم
چون شعله شمع روشن اما بیدار و بی خواب باشم
من همیشه در کنار تو باشم اما باز دچار سراب باشم
قسم میخورم که اگه روزی رسد که تابی نداشته باشم
با همه وجود آرزو مردن کنم و با زندگی غریبه باشم
دست به طناب دار برده و طنابی به گردن میندازم
در فصل غم انگیز مرگم ترانه ای غمگین میسازم
در پایان قصه زندگی چراغ چشم خود را خاموش میکنم
وقتی جدا شدم، با مردن خود دنیا رو فراموش میکنم
روزی با تمام وجودم دل به تو دادم و اسیر شدم
توسط دلت و به اون گرمیه عشقت دستگیر شدم
عطر و بوی تنت مثال شب، رخ نیلوفری داشت
حال و هوای اون دل عاشقت هوای دیگری داشت
بخاطرت عزیز چه شبها که بیدار و شب خیز بودم
عمری برای رسیدنت در انتظار بهار و پاییز بودم
من که عمری برای آن چشمانت در شب تار بودم
بخاطر عشقت عمری در نگاهت بر طناب دار بودم
شب هجران کوله بار بست اما هنوز سحر نیست
تک سواره جاده دلمو شکست و از او خبر نیست
تویه تک بهار باغ دلم دیگه ملکه و پادشاهی نیست
دیگه دلم بی تفاوت به هیچگونه خطا و گناهی نیست
مرگ صدام رسید و دیگه فانوس خنده روشن نیست
دیگه در دل غمزدم نشونه ای از خنده گلشن نیست
پایان ماجرای قهرمان قصه ها که زنده بودن نیست
گل شدن میون تک باغ بهار و پر خنده بودن نیست
از غم رفتنت بیوفا خیلی شبها تنها نشستم و گریستم
خوب بدون من دیگه اون آدم شاد و خندون نیستم
سکانس شکست رو برای دل بیچارم ساختی و رفتی
زنده بودن و نبودن دلم رو به قمار باختی و رفتی
مثل ابر بهاری در معبد چشامهایم هزار غصه گذاشتی
هزار حرف نگفته و نشنیده ی مرده و زنده گذاشتی
من زمانی در لوح کبود روزگار نقطه ای بیش نبودم
همچون قصه ی نگفته ای در غم اندوه خویش نبودم
همچون تکه ابری در کویر غربت و بی بارون شدم
به اندوه و سایه های شب نفرینی دل مهمون شدم
داستان دل من هم قصه ی مرگ فریاد و بیصدا شد
غروب شدن امروز و نرسیدن به صبح روز فردا شد


نوشته های دیگران()

اگر باشی محبت روزگاری تازه خواهد یافت

Actor28 :: یکشنبه 87/1/25 ساعت 12:48 صبح

اگر باشی محبت روزگاری تازه خواهد یافت
زمین در گردشش با تو مداری تازه خواهد یافت
دل من نیز با تو بعد آن پاییز طولانی

دوباره چون گذشته بهاری تازه خواهد یافت

درخت یادگاری باز هم بالنده خواهد شد
که عشق از کنده ما روزگاری تازه خواهد یافت
دهانت جوجه هایش را پریدن گر بیاموزد
کلام از لهجه تو اعتباری تازه خواهد یافت
از اینسان که من و تو از تفاهم عشق می سازیم
از اینسان عشق ورزی هم قراری تازه خواهد یافت
من و تو عشق را گسترده تر خواهیم کرد آری
که نوع عاشقان از ما تباری تازه خواهد یافت
تو خوب مطلقی من خوبها را با تو می سنجم
بدین سان بعد از این خوبی عیاری تازه خواهد یافت
جهان پیر این دلگیر هم با تو کنار تو
به چشم خسته ام نقش و نگاری تازه خواهد یافت.


نوشته های دیگران()

   1   2   3   4      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مگه میشه
خنده های تو
کاش مـی شــــــــــــــــد
آفتاب نگاهت
وقتی خورشید
تومثه یه آسمونی
به شما نمی رسم من
من می گم
اگه دستم برسه به آسمون
برای تو
دوستت خواهم داشت
جاودانه
بذار باور کنم
برگرد به زندگی من
خواب من
[همه عناوین(208)][عناوین آرشیوشده]

About Us!
هنر در دستان  ما          The art is in our hands
Actor28
ورود شما را به این وبلاگ خوش آمد عرض می کنم.امیدوارم مطالب این وبلاگ مورد استفاده ای شما قرار گیرد .نقطه نظرات خود را برای بهبود وبلاگ مطرح نمایید.متشکرم.دوستان عزیز در پایین صفحه فرم عضویت در وبلا گ گذاشته شده که می توانید عضو شوید.گزینه اول:نام شخصی گزینه دوم: نام کاربری گزینه سوم:ایمیل آدرس گزینه 4 و 5 تکرار پسورد که باید شش حرف باشد. فرم ایمیل به مدیر وبلاگ هم در وبلاگ گذاشته شده که می توانید از آن برای ارتباط با مدیر وبلا گ استفاده نمایید. با تشکر
Link to Us!

هنر در دستان  ما          The art is in our hands

Hit
مجوع بازدیدها: 129324 بازدید

امروز: 2 بازدید

دیروز: 7 بازدید

Day Links
عمو بهرام و دایی علی
جشنواره بین المللی فیلم فجر [2]
جشنواره بین المللی تئاتر فجر
خانه ای هنرمندان ایران [97]
خانه سینمای ایران
خانه سینماگران جوان
خبرگزاری سینما ایران
بزرگترین وبلاگ سینمایی ایران [154]
هنر و موسیقی [106]
پدر گرافیک ایران [17]
بهرام رادان [2]
سینما ما [5]
باشگاه خبرنگاران جوان [79]
تئاتر ما [1]
شبکه گرافیک ایران [40]
[آرشیو(44)]


Notes subjects


اشعار گوناگون[48] . دا نستنیها[45] . خانه وخانواده[34] . ترفندهای اینترنت و رایانه[12] . اخبار موسیقی و سینما[12] . بیو گرافی گوناگون[7] . از دل افروز ترین روز جهان، خاطره ای با من هست. به شما ارزانی : .

Archive


نوشته های آذر 1386
نوشته های دی 1386
نوشته های بهمن 1386
نوشته های اسفند 1386
نوشته های فروردین 1387
نوشته های بهمن 1387
نوشته های تیر 1388
نوشته های مهر 1388
نوشته های فروردین 1389
نوشته های خرداد 1389

links
سایت های دانشگاه های علوم پزشکی کشور
سایت انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران
اولین شبکه طراحان گرافیک ایران
گروه گرافیک و چاپ عفراوی
انیمیشن
ایران کاریکاتور
سایت پرتو
مرکز بازار سنجی پارسیان
سا یت سینمای مستند ایران
بنیاد آفرینش های هنری نیاوران
مرکز اطلاعات هنرمندان ایران
سایت تخصصی سینمای ایران
انجمن موسیقی ایران
سایت ایرانیان فیلم
پا یگاه تاریخ و تمدن ایران
پایگاه اطلاع رسانی علوم ارتباطات ایران
مجموعه فرهنگی و هنری تهران
فرهنگ و هنر
انجمن تخصصی آریا تیمز
انیمیشن نظر
مجله رنگ
کارت تبریک
سایت رسمی سازمان تربیت بدنی
سایت رسمی کمیته ملی المپک
فدراسیون فوتبال ایران
پایگاه اطلاع رسانی نمایشگاه ها
سازمان سنجش آموزش کشور
سایت اطلاع رسانی آزمون دانشگاه آزاد اسلامی
دانشکده صدا وسیما
دانشگاه هنر
دانشگاه پیام نور
دانشگاه جامع علمی کاربردی
دانشگاه آزاد اسلامی
دانشگاه تربیت معلم
نوین گرافیک
ایران انیمیشن
انیمیشن امروز
گرافیک کامپیوتری ایران
سایت اختصاصی استاد شکیبا
موزه هنرهای معاصر
شرکت فرهنگی و هنری دل آواز
وب سایت رسمی میدیا فرج نژاد
انجمن تخصصی بانوان

LOGO LISTS




In yahoo

یــــاهـو

کدهای جاوا وبلاگ

قالب وبلاگ

My music

Submit mail

 


ساعت فلش

تصویر روز

مجله تخصصی موسیقی - مجله موسیقی ایرانیان

www.shereno.com
نام کاربری :
کلمه عبور :
Powered By :JustPersian
فرم عضویت
نام شما :
نام کاربری :
ایمیل :
کلمه عبور :
تکرار کلمه عبور :
Powered By :JustPersian
نام کاربری :
ایمیل :
نام :
ایمیل :
متن پیام :
Powered By :JustPersian
< head >

مترجم سایت