Actor28 ::
یکشنبه 89/3/30 ساعت 11:12 عصر
ای همه هستی من
ای که تمام خاطراتم در قلب سبز و زیبایت تداعی می شود
امشب از آسمان نیلی دلم با تو سخن می گویم
و بارها نامت را به زبان می آورم
ستارگان را هم چو مرواریدهای درخشان به تو تقدیم می کنم
و هم چو آهوی خسته به جنگل سبز چشمانت پناه خواهم آورد
از جنگل سبز چشمانت عبور می کنم
و عاشقانه به باغ دلت پناه می آورم
و وجود شقایق های سرخ را هم چوستارگان آسمانی باور می دارم
و مانند نگین های درخشنده رهسپار آسمان آبی ات می شوم
نازنین،امشب به سراغت خواهم آمد
و تمام عشقم را در دستانت خواهم گذاشت
ای که همه وجودت هستی من است
و ای که همه خوبی هایت را در وجود خود احساس می کنم
همیشه صدای مهربانت در ذهنم تداعی می کند
امشب از جنگل سبز چشمانت خواهم گذشت
و همیشه نگاه زیبایت را
در اعماق قلب خویش زنده نگاه خواهم داشت
ای خاطره سبز من
با تمام وجود گلبرگهای یاس عشقت را آبیاری خواهم داد
همیشه عاشقانه دوستت خواهم داشت
و در تاریکی شب عاشقانه به تو می اندیشم
نوشته های دیگران()