Actor28 ::
چهارشنبه 88/7/22 ساعت 7:19 عصر
دوباره چشمهای من که انتظار می کشد
و نقشی از خیال تو به آبشار می کشد
دوباره جسم بی رمق مرا غذاب میدهد
دوباره کارزار من به شوره زار می کشد
دوباره می بینمت که واژه های بی کسی
به صد هزار یا که نه به بیشمار می کشد
از انتظار من نگو که لحظه لحظه ماندنم
برای عاشقی چو من به صد بهار می کشد
ندیدمت ولی توئی که با قطار میروی
و دست غرق خواهشی به این قطار می کشد
دوباره خواهش از خدا که لحظه ای ببینمت
برای با تو بودنم خدا کنار می کشد
دوباره چشمهای تو کشید و می برد مرا
به پاییز عاشقی به این قمار می کشد
نوشته های دیگران()